صفحه محصول - پاورپوینت درس دهم فارسی پایه نهم آرشی دیگر

پاورپوینت درس دهم فارسی پایه نهم آرشی دیگر (pptx) 20 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 20 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

پاورپوینت درس دهم فارسی پایه نهم آرشی دیگر درس در یک نگاه: اين درس لحن هاي متنوّعي دارد؛ امّا لحنِ چيره بر فضاي اين شعر که به بيان قهرمان يهاي يک نوجوان م يپردازد، لحن حِماسي-روايي است. اين لحن تركيبي، کوبنده و استوار است و شعر بايد به گونه اي خوانده شود که روح دلاوري ها و شجاعت شخصيت هاي آن به شنونده انتقال يابد. بخش هايي از اين درس را مي توان با لحن هاي ديگري مانند لحن توصيفي، لحن روايي و همچنين لحن گزارشي خواند. به منظور تأثيرگذاري بيشتر لحن حماسي و تجسّم بهتر صحنه ها ، مي توان از حرکات دست و حالت هاي چهره نيز بهره گرفت. جنگ، جنگی نابرابر بود جنگ جنگی فوق باور بود کیسه های خاکی و خونی خط مرزی را جدا می کرد دشمن بد عهد و بی انصاف با هجوم بی امان خود مرزها را جا به جا می کرد از میان آتش و باروت می وزید از هر طرف هر جا تیرهای وحشی و سرکش موشک و خمپاره و ترکش (تکرار چهارگانه­ ی جنگ: آرایه­ی تکرار ) فوق باور: فراتر از باور، باورنکردنی کیسه های خاکی و خونی ، خط مرزی هر دو ترکیب وصفی (آتش و باروت: آرایه­ ی تناسب) (وحشی و سرکش: آرایه­ ی تناسب) سرکش و ترکش:جناس اختلافی تیر و موشک و خمپاره و ترکش: مراعات نظیر آن طرف ، نصف جهان با تانک های آتشین در راه این طرف ایرانیان تنها این طرف تنها سلاح جنگ ایمان بود خانه های خاک و خون خورده مهد شیران و دلیران بود شهر خونین شهر خرّمشهر در غروب آفتاب خویش چشم در چشم افق می دوخت در دهان تانک ها می سوخت آن طرف و این طرف:1. تضاد 2.کنایه از : لشکر دشمن و سپاه ایران ) نصف جهان : کنایه از انبوهی لشکر دشمن ایمان:مشبه سلاح جنگ:مشبه به تشبیه بلیغ ادات و وجه محذوف است. وجه شبه: عامل دفاع و پایداری و مقاومت بودن ) خانه های خاک و خون خورده و مهد شیران و دلیران : تشبیه چشم دوختن شهر و چشم افق و دهان تانک : تشخیص ، مراعات نظیر در چنان حالی هراس انگیز شهر از آن سوی سنگرها شیر مردان را صدا می زد: آی! ای مردان نام آور ای همیشه نامتان پیروز بی گمان امروز فصلی از تکرار تاریخ است گر بماند دشمن، از هر سو خانه هامان تنگ خواهد شد ناممان در دفتر تاریخ کوچک و کم رنگ خواهد شد صدا زدن شهر: تشخیص شیر مردان : تشبیه هر دو مصراع 2 جمله است. بی گمان : قید فصلی : مسند نهاد: امروز تنگ شدن خانه: کنایه از نابسامانی کم رنگ شدن: کنایه از بی ارزش شدن خون میان سنگر آزادگان جوشید مثل یک موج خروشان شد کودکی از دامن این موج بیرون جست از کمند آرزوها جست چشم او در چشم دشمن بود دست او در دست نارنجک جنگ، جنگی نابرابر بود جنگ، جنگی فوق باور بود کودک تنها، به روی خاکریز آمد صدهزاران چشم ، قاب عکس کودک شد خط دشمن، گیج و سرگردان چشم ها از این و آن پرسان: کیست این کودک؟ او چه می­ خواهد از این میدان؟ (سنگرِ آزادگان: سنگر ایرانیان) (خون جوشیدن: کنایه از غیرت و عصبانیت و خشمگینی) (خون مثل موج خروشان شد: آرایه­ ی تشبیه) (کمندِ آرزوها: اضافه­ی تشبیهی) (دست نارنجک: ضامن انفجاری نارنجک/اضافه­ی استعاری) (صد هزاران :کنایه از تعداد بسیار زیاد) چشم به قاب عکس تشبیه شده (تشبیه) (تضاد : این و آن) صحنه جانبازی است اینجا؟! یا زمین بازی است این جا که( پرسشی) : مسند چه: مفعول صحنه جانبازی: مسند دشمنان کوردل ، امّا در دلش خورشید ایمان را نمی دیدند تیغ آتش خیز « دستان » را نمی دیدند در نگاهش خشم و آتش را نمی دیدند بر کمانش تیر « آرش » را نمی دیدند در رگش خون سیاوش را نمی دیدند خورشید ایمان: اضافه تشبیهی تیغ آتش خیز: شمشیر بران: وصفی خشم و آتش: تشبیه تمام این مصراع بیانگر این مفهوم کنایی است که: او این دلاوری ها را از نیاکانش به ارث برده بود. دستان: لقب زال پدر رستم. چون که به افسون مشهور بود که سیمرغ پیش او حاضر می شد . لقبی که زال بر او نهاده بود. آرش: آرش نام پهلوان ایرانی از قله دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و به کنار جیحون فرود آمد و جیحون مرز شناخته شد. کودک ما بغض خود را خورد چشم در چشمان دشمن کرد با صدایی صاف و روشن گفت: « آی، ای دشمن! من حسین کوچک ایران زمینم یک تنه با تانک هاتان در کمینم مثل کوهی آهنینم » هر دو مصراع مفهوم خشم دارد. مصراع های بعد از گفت در داخل گیوه « مفعول » است. تشبیه. کوه متمم است. ناگهان تکبیر پر واکرد در میان آتش و باروت ، غوغا کرد کودکی از جنس نارنجک در دهان تانک ها افتاد ... لحظه ای دیگر از تمام تانک ها ، تنها تکبیر مثل پرنده پر باز کرد: صدای تکبیر بلند شد کودک نارنج به کمر بسته تشخیص . زیر تانک رفت. تلّی از خاکستر خاموش ماند رود دست های دشت آسمان از شوق، دف می زد شط خرمشهر ، کف می زد شهر، یکباره به هوش آمد چشم اشک آلوده را واکرد بر فراز گنبدی زیبا پرچم خود را تماشا کرد تل: تپّه تشبیه تانک ها به تپّه تشخیص، دست و دشت: جناس تشخیص و تحسین همه چیز مجاز مردم شهر ، نشانه بیداری واکرد: باز کرد ، فعل پیشوندی پرچم بر فراز گنبد: کنایه از پیروزی

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

استارت فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید