پاورپوینت درس دوازدهم فارسی پایه یازدهم کاوۀ دادخواه (pptx) 37 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 37 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
پاورپوینت درس
دوازدهم
فارسی
پایه
یازدهم
کاوۀ
دادخواه
در داستان های حماسی ایران و اساطیر باستان، چهرهٔ انقلابی کاوهٔ آهنگر بی نظیر است و پیش بند چرمین او که بر نیزه کرد و مردم را به اتحاد و جنبش فراخواند، درفشی بود انقلابی که بر ضدّ پادشاه وقت، ضحّاک، برافراشت. درفشی که پشتیبان آن، دل دردمند و بازوی مردم رنج کشیده و بی پناه بود
.
ضحّاک، معرّب اژی دهاک (= اژدها)، در داستانهای ایرانی، مظهر خوی شیطانی است و زشتی و بدی، در اوستا موجودی است«سه پوزه سه سرِ شش چشم»، دیوزاد و مایۀ آسیب آدمیان و فتنه و فساد. به روایت فردوسی، ضحاک بارها فریب ابلیس را می خورد؛ بدین معنی که ابلیس با موافقت او، پدرش، مرداس، را که مردی پاکدین بود، از پا درمی آورد تا ضحاک به پادشاهی برسد. سپس در لباس خوالیگری چالاک، خورشهایی حیوانی بدو می خوراند و خوی بد را در او می پرورد؛ سپس بر اثر بوسه زدن ابلیس بر دوش ضحّاک، دو مار از دو کتف او می روید و مایۀ رنج وی می شود.
معنای لغات
اساطیر: ج اسطوره؛ افسانه ها و داستان های خدایان و پهلوانان ملل قدیم / باستان: گذشته، دیرین/ نظیر:
مانند/معرّب
: عربی شده / مظهر: نماد / دیوزاد: دیوزاده / مایه: موجب (هم آوا؛ مایع: آبگون) / خوالی: غذا / خوالیگر: خورشگر، آشپز / چالاک: چابک، زبر و زرنگ / خورش: غذا / پروردن: پرورش دادن
آرایه ها
چهره: مجاز از شخصّیت / جنبش: مجاز از قیام / دل: مجاز از انسان / بازو: مجاز از نیرو/ کنایه: از پا درآوردن؛ به معنای نابود کردن / بوسه: نماد التذاذ و التصاق است
پزشکان فرزانه از عهدۀ علاج برنمی آیند تا بار دیگر ابلیس خود را به صورت پزشکی درمی آورد و به نزد ضحّاک می رود و به او می گوید «راه درمان این درد و آرام کردن ماران، سیر داشتن آنها با مغز سر آدمیان است.» ضحّاک نیز چنین می کند و برای تسکین درد خود به این کار می پردازد. به این ترتیب که هر شب دو مرد را از کهتران و یا مهترزادگان به دیوان او می برند و جانشان را می گیرند و خورشگر، مغز سر آنان را بیرون می آورد و به مارها می خوراند تا درد ضحّاک اندکی آرامش یابد. در اساطیر ایران، مار مظهری است از اهریمن و در این جا نیز بر دوش ضحّاک می روید که تجسّمی است از خوهای اهریمنی و بیداد و منش خبیث
.
در محیطی که پادشاه بیداد پیشۀ ماردوش به وجود آورده بود، تاریکی و ظلم بر همه جا چیرگی داشت و کسی ایمن نمی توانست زیست. فردوسی تصویری از آن روزهای سیاه را هرچه گویاتر نشان داده است؛ روزگاری که کاوه و هزاران تن دیگر را ناگزیر به بهای جان خویش به نافرمانی و قیام برانگیخت.
معنای لغات
فرزانه: دانا، پردانش / علاج: درمان / تسکین: آرام کردن / پرداختن: مشغول شدن (بن ماضی: پرداخت، بن مضارع: پرداز) / کهتر: کوچک تر / مهتر: بزرگ تر / مهترزاده: بزرگزاده / دیوان: بارگاه / خورشگر: آشپز / تجسّم: مجسم کردن/ منش: خوی، سرشت / خبیث: پلید/ بیداد: ستم / بیداد پیشه: ستمگر / ایمن: ممال امان / برانگیخت: تحریک کرد
آرایه ها
جوان: نماد اراده و اقتدار جامعه است / مغز: نیروی محرک و به اصطلاح موتور جامعه است / روزهای سیاه: کنایه از دوران اختناق / جان گرفتن: کنایه از کشتن
۱- چو ضحّاک شد بر جهان
شهریار بر
او سالیان انجمن شد هزار
معنای بیت
وقتی ضحّاک پادشاه ایران شد، فرمانروایی او هزار سال به درازا کشید.
معنای لغات
چو: هنگامی که / شهریار: شاه / انجمن شدن: گرد آمدن، انبوه شدن
آرایه ها
بر او سالیان انجمن شد هزار: کنایه از اینکه هزار سال فرمانروایی
کرد
۲- نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
معنای بیت
روش زندگی و رفتار خردمندان از میان رفت و انسان هایِ دیوخو نام آور شدند (جهان به کام بدکنشان شد).
معنای لغات
نهان: پنهان / کردار: رفتار / فرزانه: دانشمند، دانا
آرایه ها
فرزانه، دیوانه: تضاد / نام دیوانگان پراگنده شد: کنایه از نامبردار شدن، به قدرت واعتبار رسیدن
۳- هنر خوار شد، جادوی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
معنای بیت
هنر و فضیلتهای اخلاقی بی ارزش شد، جادوگری ارزش یافت، صداقت از بین رفت و آسیبهای اجتماعی همه جا را فراگرفت.
معنای لغات
هنر: فضیلت، استعداد، شایستگی، لیاقت / خوار: پست و بی ارزش / جادو: جادوگر / جادوی: جادوگری / گزند: آسیب
آرایه ها
خوار، ارجمند: تضاد / هنر، جادوی: تضاد / نهان، آشکارا: تضاد
۴- برآمد برین روزگار دراز
کشید اژدهافش به تنگی فراز
معنای بیت
روزگار بسیاری به این شیوه گذشت و (آرام آرام) ضحّاکِ همچون اژدها، در تنگنا افتاد.
معنای لغات
برآمد: گذشت / دراز: طولانی / دراز، فراز: شبه جناس / فش: مانند
آرایه ها
اژدهافش: مانند اژدها، تشبیه، منظور ضحاک / فش: ادات تشبیه
۵- چنان بُد که ضحّاک را روز و شب
به نام فریدون گشادی دو لب…
معنای بیت
اوضاع به گونه ای بود که ضحّاک، روز و شب نام فریدون را بر لب داشت.
معنای لغات
بُد: بود (بن ماضی: بود، بن مضارع: بو) / «را»: نقش نمای اضافه؛ نشانه اضافه گسسته؛ دو لب ضحّاک / گشودن: باز شدن
آرایه ها
روز و شب: تضاد، کنایه از همیشه / دو لب گشودن: کنایه از سخن گفتن
۶- ز هر کشوری مهتران را بخواست
که
در پادشاهی کُند پشت راست
معنای بیت
ضحّاک از همۀ سرزمین ها، بزرگان را فراخواند تا جایگاه خود را در پادشاهی استوار سازد.
معنای لغات
مهتر: بزرگتر، رئیس
آرایه ها
در پادشاهی پشت راست کردن: کنایه از اینکه پادشاهی اش استوار و نیرومند گردد/ بخواست، راست: شبه جناس
۷- از آن پس، چنین گفت با موبدان
که ای پرهنر با گهر بخردان
معنای بیت
سپس به دانایان گفت: «ای هنرمندانِ نژاده و خردمند …
معنای لغات
موبد: روحانی زردشتی / هنر: فضیلت، استعداد، شایستگی، لیاقت/ با گهر: نژاده / بخرد: خردمند
آرایه ها
موبد: مجازا دانشمند، دانا / موقوف المعانی
۸- مرا در نهانی یکی دشمنست
که بر بخردان این سخن، روشن ست
معنای بیت
من مخفیانه دشمن و بدخواهی دارم و این نکته، بر خردمندان آشکار است…
معنای لغات
نهان: پنهان / بخرد: خردمند / را: نشانه دارندگی و مالکیت
آرایه ها
واج آرایی: «ن»
۹- به سال اندکی و به دانش بزرگ
گَوی، بدنژادی، دلیر و سترگ
معنای بیت
دشمن من سنّ و سال کمی دارد؛ امّا دانشش بسیار است؛ پهلوانی است بی اصل و نسب، شجاع و بزرگ …
معنای لغات
گو: پهلوان، دلیر و شجاع / سترگ: بزرگ
آرایه ها
اندک، بزرگ: تضاد / شبه جناس: بزرگ، سترگ
۱۰- یکی محضر اکنون بباید نوشت
که جز تخم نیکی، سپهبد نکشت
معنای بیت
استشهادنامه ای باید نوشت که ضحّاک، بجز کار نیک، هیچ نکرده است.»
معنای لغات
محضر: استشهادنامه، متنی که ضحّاک برای تبرئۀ خویش به امضای بزرگان حکومت رسانده بود./ سپهبد: فرمانده و سردار سپاه؛ منظور ضحاک / نکشت: نکاشت
آرایه ها
تخم نیکی: اضافه تشبیهی / نوشت، نکشت: شبه جناس
۱۱- ز بیمِ سپهبد همه راستان
بر آن کار گشتند همداستان
معنای بیت
از ترس ضحّاک، همه بزرگان کشور، برای نوشتن استشهادنامه، با او همرأی و همراه شدند.
معنای لغات
بیم: ترس / سپهبد: فرمانده سپاه؛ منظور ضحاک / راستان: راستگویان / همداستان: موافق، همرای
۱۲- بر آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نوشتند بُرنا و پیر
معنای بیت
به ناچار پیر و جوان، آن استشهادنامۀ ضحّاک را گواهی و تأیید کردند.
معنای لغات
گواهی: شهادت / برنا: بالغ، جوان
آرایه ها
اژدها: استعاره از ضحاک / برنا، پیر: تضاد