صفحه محصول - پاورپوینت درس سیزدهم فارسی پایه دهم گرد آفرید

پاورپوینت درس سیزدهم فارسی پایه دهم گرد آفرید (pptx) 41 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 41 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

پاورپوینت درس سیزدهم فارسی پایه دهم گ ُردآفرید درس در یک نگاه گُردآفرید، پهلوان شیر زن حماسۀ ملیّ ایران، دختر گَژدَهَم است. گردآفریدِ دلاور با اینکه در داستان رستم و سهراب شاهنامه حضوری کوتاه دارد، بسیار برجسته و یکی از گیراترین زنان شاهنامه است. در رهسپاری سهراب از توران به سوی ایران، هنگامی که وی در جست و جوی پدرش، رستم است، با او آشنا می شویم . در مرز توران و ایران، دژی به نام سپید دژ است. گَژدَهَم که یک ایرانی و پهلوان سالخورده است، بر آن دژ فرمان می راند و همواره در برابر دشمن، پایداری سرسختان های می ورزد و با این کار، دل همۀ ایرانیان را به آن دژ امیدوار می سازد . سهراب ناچار است پیش از درآمدن به خاک ایران از این دژ بگذرد. در نبرد میان سهراب و هُجیر، سهراب پیروز می شود . سهراب، نخست می خواهد او را بکشد، اما او را اسیر کرده، راهی سپاه خود می کند . آگاهی از این رویداد، دژ نشینان را سراسیمه می سازد امّا گرد آفرید این واقعه را مایۀ ننگ می داند و برمی آشوبد و خود به نبرد او می رود . سهراب برای رویارویی آن شیرزن به رزمگاه درمی آید و نبرد میان آن دو درمی گیرد : ۱- چو آگاه شد دختر گــــــژدهم که سالار آن انجمن گشت کم معنای بیت هنگامی که دختر گژدهم آگاه شد که سالار آن گروه (هجیر) در بند افتاد. معنای لغات گژدهم: فرمانروای دژ / سالار: سردار، سپهسالار، آن که دارای شغلی بزرگ و منصبی رفیع باشد، حاکم، فرمانده دژ، منظور هجیر آرایه ها گشت کم: کنایه از «در بند افتادن» / وزن: فعول فعول فعول فعل ۲- زنی بود برسان گردی سوار همیشه به جنگ اندرون نامدار معنای بیت زنی مانند پهلوانی سوارکار بود و همیشه در جنگ‌آوری سرشناس. معنای لغات برسان: به مانند / گرد: پهلوان، دلیر / سوار: سوارکار / اندرون: در / به جنگ اندرون: دو حرف اضافه برای یک متمم / نامدار: سرشناس آرایه ها زنی بود برسان گردی سوار: تشبیه / واج آرایی: «ر» ۳- کجا نام او بود گــــــردآفرید زمانه ز مادر چنـــــین ناورید معنای بیت که نام او گردآفرید بود و روزگار از مادر چنین دختری به وجود نیاورده بود. معنای لغات کجا: که / مرجع او: زن / گردآفرید: دخت گژدهم آرایه ها زمانه: روزگار، جانبخشی / ناورید: کنایه از «نزاد» ۴- چنان ننگش آمد ز کار هجیر که شد لاله رنگش به کردار قیر معنای بیت چنان از کار هجیر بدش آمد، که چهرۀ سرخش مانند قیر سیاه شد. معنای لغات ننگش آمد: بدش آمد، به او برخورد / هجیر: پهلوان ایرانی آرایه ها لاله رنگ: تشبیه / به کردار: مانند، ادات تشبیه / اغراق ۵- بپوشید درع ســواران جنگ نبود اندر آن کار جـــای درنگ معنای بیت زره سواران جنگجو را بپوشید. در آن کار توقف هیچ جایز نبود. معنای لغات درع: زره، جامه جنگی که از حلقه های آهنی سازند / اندر: در آرایه ها جای درنگ نبود: کنایه از اینکه « وقفه جایز نبود» / واج آرایی: «ر»، «د» ۶- فرودآمد از دژ به کردار شیر کـــــمر بر میان بادپـایی به زیر معنای بیت مانند شیر از دژ پایین آمد، در حالی که کـــــمربندش را بر کمر بسته بود و اسبی تیزرو را سوار شده بود. معنای لغات فرودآمد: پایین آمد / دژ: قلعه، حصار / به کردار: به مانند آرایه ها کمر بر میان: کنایه از «آماده بودن» / بادپا: کنایه از «اسب تیزرو» / بادپایی به زیر بود: کنایه از این که «سواره بود» / شیر، زیر: جناس ناهمسان ۷- به پیش سپاه اندر آمد چو گرد چو رعد خروشان یکی ویله کرد معنای بیت چون غبار (سریع) به پیش سپاه آمد و مانند رعد خروشان فریاد زد. معنای لغات پیش: نزد، جلو / اندرآمد: درآمد / چو: مانند، ادات تشبیه / گرد: غبار / رعد: تندر / ویله کرد: نعره زد، ناله کرد / ویله: صدا، آواز، ناله آرایه ها خروشان: فریاد زنان، جانبخشی / واژه آرایی: چو / گرد، کرد: جناس ناهمسان اختلافی ۸- که گردان کدامند و جنگ‌آوران دلیران و کــــــارآزموده سـران معنای بیت که پهلوانان و جنگ‌آوران و دلیران و فرماندهان کارآزموده کدامند؟ معنای لغات رجزخوانی / گردان: پهلوانان / جنگ‌آور: جنگجو آرایه ها کنایه از «باتجربه» / سران: رؤسا / واج آرایی «ن»، «ا» چو سهراب شیراوژن او را بدید بخندید و لب را به دندان گــزید معنای بیت زمانی که سهراب شیرکش او را دید، بخندید و لبش را با دندان گــزید و شگفت زده شد. معنای لغات چو: چون، هنگامی که / سهراب: پور رستم / شیراوژن: شیرکش، شیرافکن / مرجع «او»: گرد آفرید / گزیدن: نیش زدن، گاز گرفتن آرایه ها شیراوژن: کنایه از «دلاور» / لب به دندان گزید: کنابه از «شگفت زده شدن» / لب، دندان: تناسب ۱۰- بیامد دمان پیش گــــــــرد آفرید چو دخت کمندافـگن او را بدید، معنای بیت غرنده و خشمگین پیش گرد آفرید آمد. هنگامی که دختر جنگجو او را دید، معنای لغات دمان: غرّنده، مهیب، هولناک، خروشنده / چو: هنگامی که / دخت: فرزند دختر / مرجع او: سهراب آرایه ها کمندافکن: کنایه از «جنگجو» / موقوف المعانی / واج آرایی: «د» کمان را به زه کرد و بگشاد بر نبد مــــرغ را پیش تیرش گـذر معنای بیت تیر را در چله کمان نهاد و آماده تیراندازی شد. هیچ پرنده ای نمی‌توانست از پیش تیرش گـذر کند. معنای لغات به زه کردن کمان: آماده کردن کمان / زه: چله، ریسمان کمان / بر: پهلو / نبد: نبود آرایه ها ه، کمان، تیر: تناسب / بگشاد بر: کنایه از «آماده تیراندازی شدن» / مرغ: پرنده / مرغ را پیش تیرش گـذر نبود: کنایه از «بسیار ورزیده و ماهر بود». به سهراب بر تیر باران گرفت چپ و راست جنگ سواران گرفت معنای بیت آغاز به تیر باران سهراب کرد. از چپ و راست با سوارکاران آغاز به جنگ کرد. معنای لغات به سهراب بر: دو حرف اضافه برای یک متمم / گرفت: آغاز کرد آرایه ها چپ، راست: تضاد، کنایه از «از هر طرف» نگه کرد سهراب و آمدش ننگ برآشفت و تیز اندر آمد به جنگ معنای بیت سهراب نگاه کرد و بدش آمد. خشمگین شد و به تندی به جنگ درآمد. معنای لغات آمدش ننگ: کنایه از اینکه « به او برخورد» / برآشفت: خشمگین شد / تیز: سریع / آرایه ها ننگ، جنگ: جناس ناهمسان ۱۴- چو سهراب را دید گـــردآفرید که برسان آتـش هــــمی‌بردمید، معنای بیت زمانی که گردآفرید سهراب را دید، که مانند آتـش می‌خروشید، معنای لغات برسان: به مانند، ادات تشبیه / همی‌بردمید: می‌دمید، می‌غرید، می‌خروشید، برمی‌خاست / موقوف المعانی آرایه ها برسان … بردمید: تشبیه / واج آرایی «د»

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

استارت فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید