صفحه محصول - پاورپوینت درس هفتم هدیه های آسمان پایه سوم دبستان بوی بهشت

پاورپوینت درس هفتم هدیه های آسمان پایه سوم دبستان بوی بهشت (pptx) 21 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 21 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

درس هفتم هدیه های آسمان پایه سوم دبستان بوی بهشت درس در یک نگاه: مادری پیر و ناتوان داشت. با پولی که از راه چوپانی به دست می آورد، زندگی خود و مادرش را اداره می کرد. مدّتی بود که چیزی، فکر اُوِیس را به خود مشغول کرده بود. دوستانش که از مدینه آمده بودند، می گفتند محمّد انسان بزرگی است. او مهربان ترین کسی است که تاکنون دیده اند! اویس به پیامبر خدا عشق می ورزید و آرزو داشت برای یکبار هم که شده او را ببیند. امّا اویس چگونه می توانست به آرزوی خود برسد؟! او که نمی توانست مادرش را تنها بگذارد! روزی تصمیم گرفت برای دیدار پیامبر به شهر مدینه سفر کند. اویس چوبدستی خود را برداشت، شترها را جمع کرد و به سوی شهر به راه افتاد. وقتی به خانه رسید، مثل همیشه با مهربانی به مادر سلام کرد، کارهای خانه را انجام داد و با ادب کنار مادر نشست. سپس ماجرای تصمیم خود را تعریف کرد. مادر اویس که علاقه ی شدید او را دید، گفت: پسرم، می دانی که من جز تو کسی را ندارم و به مراقبت تو نیاز دارم. برو! امّا بیشتر از نصف روز در مدینه نمان. اویس با اوّلین کاروانی که به مدینه می رفت، خود را به شهر پیامبر رساند. او که برای دیدار رسول خدا لحظه شماری می کرد، خیلی زود سراغ خانه ی پیامبر را گرفت . جلوی خانه ی پیامبر ایستاد و در زد. کسی در را باز کرد و گفت:رسول خدا به بیرون از شهر رفته است و معلوم نیست کی بازگردد. اویس کمی ناراحت شد و با خود گفت: نزدیکی های ظهر دوباره به خانه ی پیامبر خدا رفت. با نگرانی در زد. مرد در را باز کرد و همان جواب قبلی را داد. ناراحتی اویس بیشتر شد. مرد از او پرسید: تو کیستی. گفت: اویس هستم، شتربانی از یمن. اویس به یاد قولی افتاد که به مادرش داده بود. بیشتر از نصف روز نمی توانست در مدینه بماند، اگر چه رسول خدا را ندیده بود. برای همین در حال یکه حسرت دیدار پیامبر را به دل داشت، با ناراحتی به یمن بازگشت . عصر آن روز، وقتی پیامبر به خانه آمد، فرمود: «بوی بهشت را احساس می کنم. چه کسی به اینجا آمده است؟ » خدمتگزار گفت: «شتربانی به نام اویس، از یمن .» پیامبر خدا فرمود: «خداوند به سبب احترام اویس به مادرش، او را خیلی دوست دارد. فکر می کنم اویس آن قدر به مادرش احترام می گذاشت که... به خاطر قولی که به او داده بود، نتوانست پیامبر را ببیند و با ناراحتی به یمن بازگشت. اگر من به جای اویس بودم، چه می کردم؟ من هم به قولی که به پدر و مادرم داده بودم عمل میکردم زیرا احترام به پدر ومادر واجب است.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

استارت فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید