صفحه محصول - پاورپوینت درس یازدهم هدیه های آسمان پایه چهارم دبستان

پاورپوینت درس یازدهم هدیه های آسمان پایه چهارم دبستان (pptx) 24 اسلاید

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 24 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

درس یازدهم هدیه های آسمان پایه چهارم دبستان از كاروان عقب مانده است؛ زیرا شترش دیگر نمی تواند قدمی بردارد. بارها را خود بر دوش می گیرد و پیاده به راه ادامه می دهد. آفتاب به شدّت می تابد. بسیار تشنه و خسته است؛ عرق از سر و رویش می ریزد. به سختی نفس می كشد امّا همچنان با اراده بیابان را پشت سر می گذارد. خود را از یاد برده است و هدفی جز رسیدن به رسول خدا و سپاه اسلام ندارد؛ سپاهی كه برای مقابله با دشمنان اسلام به سرزمینی دور می رود. در گوشه ای از آسمان، ابری می بیند . «خدایا ! تو را شكر می كنم. در میان این صحرای خشك و این ابر! » راه خود را به سوی آن كج می كند. به محلّی می رسد كه مقداری آب باران در آن جمع شده است؛ آبی زلال و خنك! دستانش را پُر می كند ؛ آب را به نزدیک لب های خشكیده اش می برد امّا ناگاه به یاد چیزی می افتد. آب را با دقّت در مشكی كه به همراه دارد، می ریزد و حركت می كند. مدّت هاست كه پیاده می رود؛ خسته و تشنه تر از قبل است. ناگهان از دور چشمش به سپاه اسلام می افتد. اشكِ شوق از چشمانش سرازیر می شود؛ سریع تر گام برمی دارد. سپاهیان از دور شَبَحی را می بینند. «ای رسول خدا، كسی به سوی ما می آید .» «خدا كند ابوذر باشد! » شبح نزدیك و نزدی كتر می شود؛ یكی از سپاهیان فریاد می زند: «او ابوذر است. ابوذر می آید .» پیامبر لبخند می زند. پیامبرِ خدا به استقبالش می آید. بارها را از دوش او می گیرد. ابوذر از شدّت خستگی و تشنگی، بی حال بر زمین می افتد. «برادران، آب بیاورید؛ ابوذر خیلی تشنه است .» لب های خشكیده اش باز می شود و با صدایی ضعیف می گوید: «نه! لازم نیست. آب همراه دارم! » «آب همراه داشتی و ننوشیدی؟ » «بله ... در آن مشك ... آب گوارایی است... .» «پس چرا از آن ننوشیدی؟ » «با خود گفتم شاید رسول خدا تشنه باشد؛ صبر كردم تا نخست او از آن بنوشد... .» و از حال می رود. سپاهیان بُهت زده به ابوذر نگاه می ك نند. لبخندی پرمعنا بر لبان پیامبر خدا نقش بسته است. از رفتار این دو دوست (پیامبر و ابوذر) چه درسی گرفتی؟ ایثار و ازخودگذشتگی و دوستی صمیمانه رسول خدا فرمود: سه کار است که باعث می شود محبّت دوستانت به تو زیاد شود: وقتی آنها را دیدی سلام کنی وقتی وارد مجلسی می شوند، برایشان جا باز کنی ؛ آنها را با نام هایی که نیکوست و دوست دارند، صدا بزنی با توجّه به مفهوم حدیث بنویسید که شما برای دوستانتان چه كارهای دیگری انجام می دهید تا دوستی تان بیشتر شود. عیادت هنگام بیماری عیب آنها را به کسی نمی گوییم. مرتب احوالشان را می پرسیم. در درس ها به او کمک می کنیم.