روابط انسانی (pptx) 14 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 14 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
روابط انسانی
مقدمه
انسانها همچنان مهرههاي اصلي سازمان راتشكيل ميدهندبه طو
ريكه موفقيت سازمانها در
تحقق اهدافشان،وابسته به نحوه نگرش
آنها
به
انسان
و
چگونگي به كارگيري نيروهاي انساني است.
روابط انساني و توجه به شخصيت انسان،گرچه ازقرنها پيش مطرح شده بود
اما تا قبل ازقرن بيستم پديدهاي گمنام وناشناخته تلقي ميشدزي
ر
ا
قبل
ازانقلاب
صنعتي
، ارزش انسان با
ماشينآلات و ابزار مكانيكي برا
بر دانسته
می شد.
بهطوري كه در
1800
«رابرت آون» به نقش روابط انساني در سازمانها توجه كرد. پس از
او
«آندرواور» عامل انساني درامر توليدرا مورد بحث قرار داد و اهميت آن را تشريح كرد پس از اين دو دانشمند،
«وينسون» نكات مهمي را بر بنياد ريشهاي روابط انساني افزو
د.
فرآيند برقراري وحفظ روابط
هدفدارودو
جانبه بين اعضاي يك سيستم با تامين نيازهاي فردي
وگروهي واحساس
رضايت و به وجود آمدن انگيزش و رسيدن به اهداف سازمان.
روابط انسانی
اهداف روابط انساني:
1- شناخت خصوصيات فردي.
2- شناخت كنش ها و واكنش ها.
3- شناخت ريشه ها تفاوت ها واختلاف ها.
4- پيدا كردن راههاي علمي جلب همكاري.
5- به وجود آوردن جو مناسب.
6- تقويت روحيه و جلب رضايتمندي افراد.
7- ارضاء و بر آوردن نيازهاي منطقي.
8- برقراري روابط عمومي.
9- مطالعه و بررسي و يافتن شيوه هاي مديريت و رهبري مناسب در سازمان.
در هر مجموعه كاري دو نوع سازمان داريم:
1- سازمان رسمي: در چهار چوب قوانين ومقررات اداري.
2- سازمان غير رسمي: روابطي كه با دوستان برقرار ميكنيم.
از آنجا كه سازمانها روز به روز بزرگتر مي شوند وشكل جديدي به خود مي گيرند كارها بايد طوري طرح ريزي شود كه فقط افراد متخصص به كار گمارده شوند. يكي از علتهايي كه
کارفرما
به
کارگر
آزادي نمي دهد نداشتن ايمان به
کارگران
وزير
دستان مي باشد وبراي برقراري روابط، بايد
کارفرما به کارگر
ايمان داشته باشد. توانايي و استعداد افراد را بشناسيم و به آنها ايمان داشته باشيم در نتيجه روحيه مودت به وجود مي آيد
.
نظریه های کلاسیک
بروکراسی
«وبر» بر پايه اين اعتقاد كه منطق و عقلانيت در رفتار انسان مطلوب است بروكراسي را وسيلهاي براي نيل به عقلانيت در امور و فعاليتهاي سازمان يافته، تلقي كرد و در 1909 خصوصيات بروكراسي را ارائه داد. بروكراسي با توجه به ويژگيهايي كه دارد (تقسيم كار و تخصص، سلسله مراتب، قواعد و مقررات و...) آشكارا جنبه غيررسمي سازمان را ناديده گرفته و سازمان رسمي را مورد تأكيد قرار ميدهد
.
سازمانهاي مبتنيبر بروكراسي با نوعي سرخوردگي ارباب رجوع، تمركز قدرت، از خود بيگانگي كاركنان، محيطي خشك و... مواجه ميشوند و گاهي با پايبندي و توجه بيش از حد به قانون و مقررات، هدف اصلي سازمان ناديده گرفته ميشود
مدیریت علمی
«فردريك تيلور» باني اين مكتب، چاره عدم كاراييهاي سازمانها را
اعمال مديريت علمي (روش منظم) ميداند نه استفاده از آدمهاي خارقالعاده. در اين نظريه، رفتار انساني و متغيرهاي روانشناختي و جامعهشناسي، جايگاه مهمي ندارد و سازمان رسمي، شرط لازم و كافي براي كارايي تلقي شده است. بهطوركلي،اين نظريه، برداشت محدودي از انسان دارد و در فراگرد توليد، او راهمچون چرخي دندانهدار از ماشيني بزرگ تلقي ميكند، نيازاورا صرفا
از ديد اقتصادي مينگرد و به نيازهاي ديگر او بياعتناست
.
مدیریت اداری
در
ميان مديران صنعتي وصاحبان منصب دولتي واداري «هنري فايول» فرانسوي شهرت فراواني دارد. او نيز مانند تيلور، روشهاي علمي را مورد تأكيد قرار داده است. نگرش مديريت اداري، آشكارا جوانب رسمي سازمان را مورد توجه قرار داده است.
از اين ديدگاه، راهحل مشكل اصلي مديريت اين است كه كاركردها يا وظايف لازم براي تحقق هدفهاي سازماني را تشخيص داده، آنها را به صورتي گروهبندي كند تا حداكثر توليد و كارايي با كمترين هزينه، حاصل شود.
بهطوركلي، نظريهپردازان كلاسيك، سازمان را به منزله ماشيني عظيم ميديدند كشف قوانين كلي حاكم بر اين ماشين، مجموعه دانش ومعرفت پايداروتغييرناپذيري درارتباط
با فعاليتها وعمليات سازمان را به وجود آورد.
نظريه كلاسيك از تشخيص و فهم تمايل افراد انساني به پذيرش مسئوليت و اثرات ناگوار نظارت و سرپرستي زياده از حد، عاجز ماند.
از ديگر دانشمندان اين دوره (كلاسيك) «هنري گانت» است كه با تيلور معاصر بود. اوبه اين دليل كه تشخيص داده بود «انسان» مهمترين عامل توليدي است، پژوهشهاي خود را به بررسي شناخت طبيعت انساني، بويژه درك انگيزهها و روحيه كاركنان معطوف كرد. اثرات با ارزش هنري گانت در مورد ايجاد انگيزه كارگران و روحيه آنان با محيط كار، ارزش و مقامي خاص در تكوين دانش روابط انساني دارد
.
روابط
انساني
ازدیدگاه کلاسیک
با پيدايي دانش روابط انساني، روشن شد كه نظريه كلاسيكها كه فرد را تنها از جنبه اقتصادي مهم ميدانستند و كارگران را همانند ماشينهايي ميپنداشتند كه ميبايستي از نيروي آنها به عنوان انرژي مكانيكي در زمينه افزايش سطح توليد استفاده كرد، ديگر اهميت چنداني ندارد و نميتواند اثري در افزايش بازدهي كار و بالا بردن سطح توليد سازمانها داشته باشد، زيرا از طريق دانش روابط انساني است كه ميتوان دريافت چه عواملي در چگونگي رفتار سازماني افراد، مؤثر بوده و ميتوانند در
.
كاهش يا افزايش بازدهي و توليد تأثير بگذارند
.